اندیشه های سیاسی در اسلام (ابراهیم غلامی)
اندیشه های سیاسی در اسلام (ابراهیم غلامی)
اندیشه های سیاسی عارفان و بزرگان و دانشمندان در اسلام از ابتدا تا کنون

به طور كلي ، عموم انديشه هاي بشري – و از جمله انديشه هاي سياسي – را از دو موضع بيروني و دروني مي توان شناخت . معرفت دروني ، شناختي استدلالي است به گونه اي كه روش پژوهشگر در مقام گردآوري و داوري با روش انديشه ور يكسان و تابع همان منطق و قواعد است . در مقابل ، معرفت بيروني قرار دارد كه شناختي علي است . از اين موضع برخورد پژوهشگر با انديشه ور ، برخوردي پسيني و برون نگر است . تاكنون غالب برخوردهايي كه در ميان پژوهشگران داخلي با انديشه هاي سياسي امام ( قده ) صورت گرفته از موضع نخست بوده است . از اين موضع در كنار بسياري آثار ، كه به دفاع از نظريه ولايت فقيه پرداخته اند ، برخي نويسندگان ، اين نظريه را آن چنان كه در آثار ملااحمد نراقي و امام خميني ( قده ) آمده است ، نقد كرده اند .1 دو رويكرد ياد شده ممكن است به برخوردي افراطي يا تفريطي با انديشه بينجامد كه از آن به عنوان ‹‹ متن باوري ›› 2 و تاريخ باوري ›› 3 ياد مي شود . از اين موضع متن باوري ، آنچه كه در شناخت انديشه هاي شخص فاقد اهميت است ، موقعيت تاريخي و شرايط سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر او است . چرا كه انديشه امري مستقل از واقعيت بيروني شمرده مي شود . در نتيجه حاكميت چنين رويكردي ، در مجامع علمي ‹‹ سنت باور ›› ، اساسا تاريخ علم مغفول گذاشته مي شود . چنين رويكردي – به ويژه در هنگامه تحولات تاريخي كه ميان زمانه پژوهشگر و انديشه ور فاصله بسياري ايجاد مي شود – بيش تر رخ مي نمايد . در مقابل ، بايد از رويكرد تاريخ باورانه – كه انديشه را نسبت به واقعيت ، امري بالعرض مي شناسد و شان مستقل آن را انكار مي كند وبه علل به جاي دلايل اصالت مي بخشد –نيز پرهيز كرد . ا زاين موضع ، اعتبار هرانديشه تابع شرايط زمان ومكان آن است . به عبارت ديگر انديشه ، زنداني زمان ومكان خويش است واعتباري محدود دارد . اين رويكرد ، لزوما رويكردي ‹‹ فروكاستي ››‌ 4 است به اين معنا كه همواره دليل را به علت فرومي كاهد .5
درميانه ‹‹ متن باوري ›› و ‹‹ تاريخ باوري ›› ، رويكرد تاريخي 6 جاي مي گيرد كه درپي كشف تعاملات پيچيده انديشه واقعيت ، درعين باور داشتن به اصالت انديشه وشأن مستقل آن است . مهم ترين وجه اهميت واقعيت بيروني دربررسي انديشه هاي سياسي ، نهادن مسئله اي درپيش روي انديشه وراست كه اورا ، ناگزير به تأمل وامي دارد وبرحسب موضع سلبي يا ايجابي كه نسبت به آن اتخاذ مي كند ، انديشه اي حافظ وضع موجود يا انتقادي ومعرف وضع بديل پي مي افكند . آن چه كه تعيين كننده جهت گيري انديشه سياسي در برابر واقعيت هاي خارجي است ، مجموعه نگرش ها وباورهاي پيشيني انديشه ور به علاوه شرايط خاص بيروني است .
ملاحظات سه گانه زير اموري هستند كه انديشه ورسياسي درمقام خردورزي ناگريز از توجه به آن ها است :
1. انسجام دروني وفقدان تعارض منطقي ،
2. حقانيت ،
3. كار آمدي ،
ملاحظه اخير – به ويژه درعرصه سياست – اهميت بسيار دارد . انديشه سياسي ، بايد آن چنان از ظرفيت تحول پذيري برخودار باشد كه هرزمان بتواند به نيازهاي نو پاسخ گويد . درغير اين صورت انديشه دچار نابهنگامي وناكار آمدي مي گردد وناگزير مي شود عرصه سياست را به انديشه هاي رقيب واگذارد . مسئله ‹‹ كارآمدي ›› ، درانديشه سياسي امام ‹‹ قده ›› -به ويژه درساليان آخر عمر ايشان – بسيار مورد توجه قرارگرفته است . ايشان درنامه اي به اعضاي محترم شوراي نگهبان مي فرمايد :
‹‹ يكي ازمسائل بسيار مهم دردنياي پرآشوب كنوني ، نقش زمان ومكان دراجتهاد ونوع تصميم گيري هااست ، حكومت فلسفة عملي برخورد باشرك وكفر ومعضلات داخلي وخارجي را تعيين مي كند واين بحث هاي طلبگي كه در چارچوب تئوري ها است ، نه تنها قابل حل نيست كه ما را به بن بست هايي مي كشاند كه منجر به نقض ظاهري قانون اساسي مي گردد .
شما درعين اين كه بايد تمام توان خودتان رابگذاريد كه خلاف شرعي صورت نگيرد – وخدا آن روزرانياورد – بايد تمام سعي خودتان را بنماييد كه خداي ناكرده اسلام درپيچ وخم هاي اقتصادي ونظامي ، اجتماعي وسياسي متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد .››7
مفروض اصلي اين سخن امام آن است كه اسلام ، ديني همه زماني وهمه مكاني است . بنابراين ، درهر عصري بايد پاسخگوي نيازهاي آن عصر باشد . عصر مانيز كه عصر بسط حاكميت تجدد است ، ا زاين قاعده مستثننا نيست . ازاين روي ، امام باوجود آن كه دردنياي متجدد درپي حاكميت دين است ، بسياري از مظاهر تجدد را مي پذيرد ،8 اما از آن جا كه تحولات دنياي متجدد ، شرايط زندگي اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي وفرهنگي انسان را متحول ساخته است، بدون توجه به دوعامل زمان ومكان نمي توان به تداوم ساخته دين اميد داشت ، از اين رومي توان گفت : ازنظر امام كارآمدي دين در پاسخ گويي به مقتضيات زمان دليلي آشكار برحقانيت آن است .
باتوجه به دغدغه كار آمدي وتحول شرايط بيروني مي توان انتظار داشت كه درانديشه هاي سياسي يك انديشه ور در سه حوزه زير ، تحولاتي صورت پذيرد :
1-شناخت زمان ومكان (وضع موجود ):
2-ارزش ها واهداف عمل سياسي ،
3- روش ها وابزارهاي عمل سياسي ،
براي مثال مي توان به دوفقره ازسخنان امام دركتاب هاي ‹‹ كشف اسرار ›› و ‹‹ ولايت فقيه ›› اشاره كرد كه نشان مي دهد امام – حتي درصورت پذيرش اين نكته كه ايشان از ابتدا به ولايت فقيه باورداشته – لااقل درروش اعمال اين ولايت ، تغيير نظرداده است . امام خميني ‹‹ قده ›› دركتاب ‹‹‌ كشف اسرار›› جهل سلطان به قانون اسلام را مانع از شرعي بودن حكومت اونمي داند ، اما در ‹‹ ولايت فقيه ›› همين موضوع را دليل كافي براي اثبات عدم صلاحيت سلاطين درحكومت ولزوم حكومت فقيه مي داند. دركشف اسرار مي خوانيم .
‹‹ مانمي گوييم ونگفتيم كه شاه بايد فقيه باشد ، يا مقدمة واجب بداند . شاه بايد نظامي باشد ولي از فقه كه قانون رسمي مملكت است تخلف نكند .››9
‹‹ چاره اين كار اين است كه ‹‹ فقيه نظارت درقوه تقنينيه ودرقوة مجريه مملكت اسلامي داشته باشد .››‌ 10
‹‹ بدين منظور بايد ‹‹ مجلس مؤسسان از فقها وملاهاي خردمند عالي مقام كه به عدالت وتوحيد وتقوا وبي غرضي وترك هوا وشهوت موصوف باشند تشكيل شود
تا درانتخاب سلطان مصالح كشور وتوده را سنجيده وشاه عدالت خواه مطيع قوانين كشوري كه همان قانون هاي خدايي است انتخاب كنند .›› 11
امام (قده ) دركتاب ولايت فقيه با استناد به روايت ‹‹ الفقهاء حكام علي السلاطين ››‌ نتيجه مي گيرد كه ‹‹ سلاطين اگر تابع اسلام باشند ، بايد به تبعيت فقها درآيند وقوانين واحكام را از فقها هستند پس بايستي حاكميت رسما به فقها تعلق گيرد نه به كساني كه به علت جهل به قانون مجبورند از فقها تبعيت كنند ›› .12
تنها تبيين تحولات پيش آمده درفاصله سالهاي 1323( سال تاليف كشف اسرار ) تا 1348(سال نگارش ولايت فقيه )- به ويژه دو قيام ناتمام ملي شدن صنعت نفت و15 خرداد – مي تواند توضيحي منطقي براي اين تحول درانديشه سياسي امام فراهم آورد وگرنه در يك تحليل منطقي اين دوسخن را نمي توان با يكديگر جمع كرد .
به هرحال ، با توجه به آنچه گفته شد ، مفروض اصلي رويكرد تاريخي اين است كه انديشه هاي سياسي به عنوان بخشي از منظومه انديشه هاي بشري ، درنتيجه تحول شرايط بيروني تحول مي پذيرد پيامد مهم كاربر اين روش ، شناخت انديشه سياسي دربستر متحول آن است .
بدين ترتيب مي توان توضيح داد كه انديشه هاي سياسي طي چه فرآيندي متحول مي شوند وبراي تعارض ها وتناقض هاي احتمالي آن توضيحي منطقي عرضه داشت . به علاوه ، در رويكرد تاريخي به شناخت آنچه كه انديشه ورگفته است ، بسنده نمي شود ، بلكه سعي مي شود ناخودآگاه انديشه اوكشف شود وآراي اوتانهايت منطقي اش به پيش برده شود .
از اين نظر موقفيت امام درخور توجه است ، چرا كه ايشان در مواردي تصريح مي كند كه ازبيان برخي انديشه هاي خود پرهيز كرده است .درپايان نامه اي ، كه مهم ترين ديده گاه هاي امام درزمينه ولايت مطلقه فقيه درآن بيان شده آمده است :
‹‹ […] وبالاترين از آن هم مسايلي است كه مزاحمت نمي كنم ›› .13
علاوه براين ، ازآن جا كه امام رهبر انقلاب اسلامي وبنيانگذار جمهوري اسلامي است وآرا وانديشه هاي خود را به تدريج ودر پاسخ به ‹‹‌ حوادث واقعه ›› مطرح ساخته ، ضرورت به كارگيري رويكرد تاريخي دراين زمينه دوچندان است . نقل سخنان امام بدون درنظرداشتن زمانه بيان آنها وتحولات پيش آمده دردوران انقلاب – موجب مي گردد انديشه هاي امام نابهنگام ، ناكار آمد وغير تاريخي جلوه كند ، اما بارويكرد تاريخي مي توان به لايه هاي عميق تر انديشه هاي سياسي امام (قده ) راه برد وخطوط كلي وجهت تحول آن را شناخت ودر ميدان مباحثات جديدي كه ميان انديشه هاي امام (قده ) را به ميدان آورد .رويكرد تاريخي ، حجاب زمان مكان را از روي انديشه هاي امام برمي گيرد وحقيقت آن را ، كه فراتر از شرايط خاص تاريخي است ، آشكار مي سازد . ازاين منظر ، تحول انديشه سياسي امام (قده ) امري طبيعي وناگزير وتوجه به آن ضامن پويايي وتداوم انديشه هاي ايشان است .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, توسط ابراهیم غلامی کارشناس ارشد اندیشه سیاسی در اسلام